پیام من به عمو محمود
سلام عمو محمود . دلم براتون تنگ شده . جشن عروسی تون مبارک باشه .
ببین با وجودی که اتوبوس هم اومده دنبالم ولی مامان و بابام اجازه ندادند که بیام عروسی ات . می گویند اونجا خیلی گرمه راه خیلی دوره . تو هم خیلی کوچیکی.
به خاطر اینکه من ناراحت نشم که نتونستم عروسی ات بیام , بابا سعید رو هم از کار و زندگی انداختم .
ان شاءالله زود زود شما و زن عمو محبوبه بیایید مشهد تا ما از خجالتتون در بیائیم.
به عکسم نگاه کن ببین چه قدر ناراحتم که حرف منو گوش نکردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی