این هم هنر نمایی من یاشار کوچولو به همراه پسر دایی عزیزم مهرسام جون
بدون عنوان
سه ماه و هشت روزم بود که تفریحی رفتیم نیشابور
ای بابا
از دست بابا سعید چه کار کنم ؟ هم اشک منو در میاره . هم منو میاره پارک که از دلم در بیاره. ...
نویسنده :
خودم
16:05
نگاه یاشار عزیز به زندگی .
خاطرات روز عید فطر
در روز عید فطر من دو ماه و نوزده روزه هستم در تاریخ 1393/05.07 روز سه شنبه . بعد از نماز فطر و دادن فطریه . همراه بابا سعید و مامان افسانه برای نهار رفتیم رستوران آبنوس در طرقبه . من که نمی تونستم غذا بخورم فقط نگاهشون کردم قول دادن سال آینده منو ببرند. بعد از نهار رفتیم باغ وکیل آباد . چه هوای قشنگی داشت من کلی کیف کردم و کلی خوابیدم . ...
نویسنده :
خودم
22:41